کد مطلب:33666 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:214

طلب عمر طولانی بدون طاعت از شیطان زدگی است











طلب عمر طولانی فی نفسه مذموم نیست. مشروط به آنكه همراه با عمل نیكو باشد. در دعای ابو حمزه ثمالی كه از ادعیه ی بسیار عالی شبهای ماه رمضان است، امام سجاد (ع) از خداوند طلب عمر طولانی توام با حسن عمل می كنند و این درخواست بسیار نیكوست:

و اجعلنی ممن اطلت عمره و حسنت عمله و اتممت علیه نعمتك و رضیت عنه و احییته حیوه طیبه فی ادوم السرور و اسبغ الكرامه و اتم العیش. انك تفعل ما تشاء و لا تفعل ما یشاء غیرك.

مرا عمر طولانی و عمل نیكو نصیب كن. نعمتت را بر من تمام كن. از

[صفحه 238]

من راضی باش. حیات پاك به من ببخش توام با سرور دائم و كرامت واسع و عیش تام.


زندگی بی دوست جان فرسودن است
مرگ حاضر غایب از حق بودن است


آن كسی كه از خداوند غایب است و لو آنكه زنده باشد، مرده است. لذا اگر كسی از خداوند عمر طولانی می طلبد باید به همراهش آن اوصاف را نیز بطلبند.

عمر طولانی اگر با خشم خداوند، عمل ناشایست و حیات ناپاك عجین باشد، به هیچ وجه خواستنی نیست. امام سجاد (ع) در یكی از دعاهای صحیفه ی سجادیه سخنی متمم و مكمل آن بیانات دارند. ایشان در دعای مكارم الاخلاق از خداوند می خواهند كه:

و عمرنی ما كان عمری بذله فی طاعتك فاذا كان عمری مرتعا للشیطان فاقبضنی الیك قبل ان یسبق مقتك الی او یستحكم غضبك علی:

خداوندا تا هنگامی كه عمر من مصروف طاعت توست به من عمر بده. از آن هنگام كه عمر من چراگاه شیطان گردید، دیگر مرا به نزد خودت ببر، پیش از آنكه خشم تو بسوی من بشتابد یا غضب بر من مستولی و مستحكم شود.

بنابراین طلب نامشروط و مطلق عمر طولانی هم نشانه ی فرعونیت نفس و گریز نفس از مرگ است و هم آدمی را مشمول خشم بیشتر خداوند خواهد كرد. آن طلب ناسنجیده ای كه شیطان از خداوند كرد یكی از مظاهر فرعونیت و شیطانیت او بود و سرش نیز همان بود كه گفته شد.

آدمی همواره باید این حقیقت را متذكر باشد كه شیطان هر چه می كند از شیطنتش سر می زند. شیطان یك شخصیت واحد دارد كه عبارت است از

[صفحه 239]

استكبار و عناد در برابر خداوند. و یكی از تمایلات و خواسته های او نیز عمر بلند بی طاعت بوده است. همه ی كسانی كه از مرگ می گریزند و از شنیدن نام آن می هراسند و به تعبیر مولوی شیرینی زندگی، مرگ را برای شان تلخ كرده است و لذا طالب عمر طولانی بی طاعت هستند، باید بدانند كه در هر حال پا را بر جا پای شیطان می گذارند. این گونه طلب عمر طولانی و گریز از مرگ، از القائات مستقیم شیطان است. آنچه آدم (ع) بدان فریفته شد نیز همین القاء شیطان بود. این داستان در قرآن بوضوح بیان گردیده است. بعد از سكوت آدم (ع) در بهشت، خداوند گشتن و خوردن را برای او در آن مباح نمود الا از یك درخت، در این جا بود كه شیطان وسوسه ی بزرگ خود را بكار زد. گفت:

یا آدم هل ادلك علی شجره الخلد و ملك لا یبلی (طه، 120)

ای آدم آیا می خواهی ترا به درخت جاودانگی راهنمایی كنم. یعنی درختی كه اگر از میوه آن بخوری دیگر نخواهی مرد و ملك فنا ناپذیر خواهی یافت.

درست در مقابل شیطان و پیروانش، اولیاء خداوند همواره با ذكر موت، عوالم بعد از مرگ را برای خود یاد آوری می كنند و نفس سركش را رام می نمایند. و ما آدمیان بسیار محتاجیم كه بر آتش سركشی های نفس مان همواره آب تخویف و تخفیف بیفشانیم. مرگ اندیشی از این حیث نهایت اهمیت را دارد.

باری بنابر همین دلایل است كه مولوی می گوید مرگ انسان آینه ی اوست. یعنی هر كس كه به مرگ می اندیشد می تواند از نسبتی كه با مرگ برقرار می كند دریابد كه چه كاره است و تاكنون با خود چه كرده است. اولیاء خداوند با نهایت شجاعت از مرگ استقبال می كردند و در عین حال در تمام طول عمر خود نیز به یاد مرگ می بودند. این امر از نهایت تواضع و خضوع و قناعت نفس ایشان حكایت می كند.

[صفحه 240]


صفحه 238، 239، 240.